کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اواب
/'avvāb/
معنی
توبهکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اواب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'avvāb توبهکننده.
-
اواب
فرهنگ فارسی معین
(اَ وّ) [ ع . ] (ص .) توبه کار، توبه دار.
-
اواب
لغتنامه دهخدا
اواب . [ اَوْ وا ] (ع ص ) آنکه به هرچیز با خدای گردد. (مهذب الاسماء). آنکه از هرچیز بخدای باز گردد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بازگردنده بجانب حق . (آنندراج ). || تسبیح کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اوابون . (مهذب الاسماء)...
-
اواب
لغتنامه دهخدا
اواب . [ اُوْ وا ] (ع ص ، اِ) ج ِ آئب . رجوع به آئب شود.
-
واژههای مشابه
-
أَوَّابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار بازگشت کننده
-
واژههای همآوا
-
اوعب
لغتنامه دهخدا
اوعب . [ اَ ع َ ] (ع ن تف ) سزاوارتر بتمام گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
أَوَّابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار بازگشت کننده
-
جستوجو در متن
-
اوابون
لغتنامه دهخدا
اوابون .[ اَوْ وا ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَواب در حالت رفعی . (از مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). رجوع به اواب شود.
-
آئب
لغتنامه دهخدا
آئب . [ ءِ ] (ع ص ) بازگردنده . ج ، اُوّاب ، اُیّاب .
-
اوابین
لغتنامه دهخدا
اوابین . [ اَ وْ وا ] (ع ص ،اِ) ج ِ اَواب در حالت نصبی و جری . نیک توبه کاران .- صلوة الاوابین ؛ نماز چاشت . (ناظم الاطباء).
-
عقابی
لغتنامه دهخدا
عقابی . [ ع ُ ] (اِخ ) منسوب به عقابة، و از آنان اواب بن عبداﷲبن محمد حضرمی عقابی شهرت دارد که محدث بود و از ابن بکیر و ابن عفیر روایت کرده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
تائب
لغتنامه دهخدا
تائب . [ ءِ ] (ع ص ) نعت است از توبه بمعنی بازگشتن از گناه . (منتهی الارب ). بازگردنده از گناه . توبه کار. توبه کننده . (غیاث ). ج ، تائبین . آنکه توبه کرده . نادم . آنکه بسوی خدا برگردد و از کرده پشیمان شود. بازگشته از گناه . بازایستنده از گناه . او...