کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اواء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اواء
لغتنامه دهخدا
اواء. [ اِ ] (ع مص ) پناه و جای گرفتن بکسی . (آنندراج ). جای گرفتن . (منتهی الارب ). مأوی گرفتن . (از المصادر زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
عواء
لغتنامه دهخدا
عواء. [ ع َوْ وا ] (ع ص ، اِ) سگ . (از اقرب الموارد). || سگ بابانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سگی که بانگ و فریادبسیار کند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || مقعد و کون و بن مردم . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). ا...
-
عواء
لغتنامه دهخدا
عواء. [ ع ُ ] (ع اِ) عوا. بانگ گرگ و سگ و جز آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانگ گرگ و سگ و شغال و روباه و آهو. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : طالع او به طوع دبران ادبار و غوای عوای خذلان منحوس شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 247).- پرعوا ؛ با بانگ ب...
-
عواء
لغتنامه دهخدا
عواء. [ ع ُ ] (ع مص ) دهن پیچیده بانگ کردن سگ ، یا آواز زشت دراز برآوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). پیچاندن سگ خطم و پیش ِ بینی خود را و آواز دادن و یا آواز بلند دادن وی در حالی که صدای او صاف نباشد. (از اقرب الموارد). || خم دا...
-
جستوجو در متن
-
اوی
لغتنامه دهخدا
اوی . [ اِ وی ی ] (ع مص ) اواء. (ناظم الاطباء). جای گرفتن . (منتهی الارب ). رجوع به اواء شود.
-
اوی
لغتنامه دهخدا
اوی . [ اُ ی ی ] (ع مص ) اِواء. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای گرفتن . (منتهی الارب ). بامأوی شدن و بامأوی بودن . (تاج المصادر بیهقی ). مأوی گرفتن . (المصادر زوزنی ). رجوع به اواء شود. || ج ِ آو (آوی ). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): طیر او...
-
محدثین
لغتنامه دهخدا
محدثین . [ م ُ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحدَث (در حالت نصبی و جری ).- شعرای محدثین ؛ طبقه ٔ شعرای پس از مولدین . از معاریف آنان اند ابراهیم بن هرمة، ابن اذنیة، ابونواس ، ابوالعتاهیة، طفیل الکنانی ، سلم الخاسر، ابن میادة. صالح بن عبدالقدوس ، ابوعیینة، عب...