کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آه کشیدن
لغتنامه دهخدا
آه کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) برآوردن آه از سینه بر اثر غمی و اندوهی یا دریغ و حسرتی یا غبطه ای و مانند آن : از این کاردل تنگ شد شاه راهمی هر زمان برکشید آه را. فردوسی .- آه کشیدن برای چیزی ؛ سخت آرزومند آن بودن . آهه . اهّه . تأوّه .
-
سرکورک آه
لغتنامه دهخدا
سرکورک آه . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سیاه رود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند، نزدیک آبعلی . دارای 350 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ آبعلی . محصول آن غلات ، سیب زمینی ، لوبیا، عسل و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
چراغ آه
لغتنامه دهخدا
چراغ آه . [ چ َ / چ ِ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظاهراً خاقانی در بیت ذیل بمعنی شعله و سوز آه ، شعله ٔ دم ، روشنی دم ونفس و آه مشتعل و فروزان آورده : با چراغ آسان نشاید بر سر گنج آمدن من چراغ آه چون بنشاندم آسان آمدم .خاقانی .
-
آه و دم
لغتنامه دهخدا
آه و دم . [ هَُ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: آه ، اسم صوت حاکی حَسرَت + دم ، نفس ) آدمی آه است و دم ؛ یعنی مردن آدمی در هر لحظه ممکن است .
-
آه و زاری
لغتنامه دهخدا
آه و زاری . [ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آه و ناله .
-
سادات محله ٔآه
لغتنامه دهخدا
سادات محله ٔآه . [ م َ ح َل ْ ل ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیاه رود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند، واقع در 2 هزارگزی شمال رودهن . کوهستانی و سردسیر، و آب آن از رودخانه ٔ آه ، و محصول آن غلات ، سیب زمینی ، لوبیا و عسل است . 360 تن سکنه دارد که به ش...
-
آه چوس قاطری
لهجه و گویش تهرانی
آه سوزناک
-
آه در بساط نداشتن
لهجه و گویش تهرانی
فقیر بودن
-
آه و اَسَف
لهجه و گویش تهرانی
تاسف
-
آه و اوه
لهجه و گویش تهرانی
اظهار ناراحتی
-
آه و ناله
لهجه و گویش تهرانی
نالیدن
-
اَه و پیف
لهجه و گویش تهرانی
اظهار ناراحتی
-
آه و اسف
فرهنگ گنجواژه
افسوس.
-
آه و اشک
فرهنگ گنجواژه
افسوس، حسرت.
-
آه و درد
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی.