کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهن ربایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهن ربایی
دیکشنری فارسی به عربی
مغناطيسي
-
واژههای مشابه
-
آهن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پولاد، چدن، حدید ۲. زنجیر، سلاح
-
آهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āhen, āsīn] (شیمی) 'āhan ۱. فلزی خاکستریرنگ، چکشخور و رسانای جریان الکتریسته که در هوای مرطوب به راحتی زنگ میزند. در ۱۵۳۰ درجه سانتیگراد گداخته میشود و در ۸۰۰ درجه نرم و سرخ میگردد. در صنعت کاربرد فراوان دارد.۲. هر چیزی که از ...
-
آهن
فرهنگ فارسی معین
(هُ) ( اِ.) آهون ، نقب .
-
آهن
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - فلزی است چکش خور که از معادن استخراج می شود و غالباً به شکل اکسید یا کربنات یا سولفوردوفرو وجود دارد و آن ها را در کوره می گدازند و آهن خالص به دست می آورند و آن جسمی است سخت و محکم . 2 - شمشیر، تیغ . 3 - زنجیر. 4 - هر سلاح ...
-
آهن
لغتنامه دهخدا
آهن . [ هََ ] (اِ) (از پهلوی آسین ) گوهری کانی که بندرت خالص و غالباً مخلوط با سایر اجسام یافته میشود، و آن بیش از همه ٔ فلزات محتاج الیه آدمی و در تمام صنایع بکار است و در هر جای حتی در نباتات و آبهای معدنی نیز وجود دارد. حدید : نه پادیر باید ترا نه...
-
آهن
لغتنامه دهخدا
آهن . [ هَِ ] (ع ص ) مال ِ قدیمی و موجود.
-
آهن
لغتنامه دهخدا
آهن . [ هَُ ] (اِ) آهون . نقب .
-
اَهَنْ
لهجه و گویش گنابادی
ahan در گویش گنابادی هستند ، تشریف دارند
-
آهن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: âhen طاری: âhun طامه ای: âhan طرقی: âhan کشه ای: âhan نطنزی: âhen
-
آهِن
لهجه و گویش بختیاری
âhen آهن.
-
اِهِن
لهجه و گویش تهرانی
صدای اعلام وجود فرد منتظر، بویژه در مستراح
-
کلاته آهن
لغتنامه دهخدا
کلاته آهن . [ ک َ ت َ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. محلی کوهستانی و معتدل است و 138 تن سکنه دارد آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات ،، خشکبار، میوه جات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
کلاته آهن
لغتنامه دهخدا
کلاته آهن . [ ک َ ت ِ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه وارداو شهرستان مشهد. محلی جلگه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).