کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
احمر
لغتنامه دهخدا
احمر.[ اَ م َ ] (اِخ ) کوفی . رجوع به احمر ابان ... شود.
-
جستوجو در متن
-
شغال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šayāl] ‹شگال، چغال› (زیستشناسی) šoqāl پستانداری گوشتخوار و از خانوادۀ سگ که از پرندگان کوچک و اهلی تغذیه میکند؛ توره؛ اهمر.
-
ابومعاویه
لغتنامه دهخدا
ابومعاویه . [ اَ م ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) یوز. || شغال . ابن آوی . (المرصع). ذئب الأرمن . تورة. شار. اَهمَر. گال .
-
ابن آوی
لغتنامه دهخدا
ابن آوی . [ اِ ن ُ وا ] (ع اِ مرکب ) شغال . شگال . کلب برّی . شار. ابووائل . دَاءَلان . تور. ذئب الارمن . توره . (مهذب الاسماء). گال . اهمر. چغال . چغّال : پس آن سال بزمین عجم شگال پدید آمد، آن کجاابن آوی خوانند و اندر زمین عجم هرگز آن نبوده بود، بزم...