کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
احمال
لغتنامه دهخدا
احمال . [ اَ ] (اِخ ) بطنهاست از تمیم . (منتهی الارب ).
-
احمال
لغتنامه دهخدا
احمال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَمل . بارهای شکم . بارهای درخت . || ج ِ حِمل . بارهای سر وپشت : ثقل آن احمال و حمل آن اثقال از پشت بینداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). جمله بر پشت رحال و احمال نقل کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ حَمَل .برگان . برگان چندم...
-
احمال
لغتنامه دهخدا
احمال . [ اِ ] (ع مص ) یاری دادن کسی را به برداشتن . (منتهی الارب ). یاری دادن در بار برنهادن . (تاج المصادر). || احمال مراءة یا ناقه ؛ فرود آمدن شیر زن یا شتر ماده بی حمل و بارداری و آبستنی .
-
جستوجو در متن
-
فراموشکاری
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
فرو گذاشت
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
اعتنا نکردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
بی ملا حظگی
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
ندانستگی
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
بی توجهی
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
عدم تعمد
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
فروگذار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
مسامحه
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
غفلت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
پشت گوش انداختن
لهجه و گویش تهرانی
اهمال
-
مهمل
لغتنامه دهخدا
مهمل . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) اهمال کننده . رجوع به اهمال شود.