کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
احر
لغتنامه دهخدا
احر. [ اَ ح َرر ] (ع ن تف ) سوزان تر. گرم تر : احرّ نارالجحیم ابردها. متنبی .احرّ من الجمر. || لطیف تر: هو احرّ حسناً منه ؛ او لطیف تر است از آن یک در حسن و خوبی .
-
جستوجو در متن
-
اهرستان
لغتنامه دهخدا
اهرستان . [ اَ هََ رِ ] (اِخ ) سرزمین اهر. رجوع به اهر شود.
-
epharmonic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهر مغناطیسی
-
بارمیز
لغتنامه دهخدا
بارمیز. (اِخ ) نام محلی در کنار راه تبریز به اهر میان روبیا و اهرچای (رود اهر) در 112200گزی تبریز.
-
اهرچای
لغتنامه دهخدا
اهرچای . [ اَ هََ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه تبریز به اهر میان بارمیز و اهر و در 117200 گزی تبریز واقع شده است .
-
اهررود
لغتنامه دهخدا
اهررود. [ اَ هََ ] (اِخ ) رودخانه ای از رودخانه های اهر در نواحی غربی بحر خزر. رجوع به اهر شود.
-
وردین
لغتنامه دهخدا
وردین . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 9هزارگزی جنوب باختری اهر در مسیر شوسه ٔ تبریز به اهر. دارای 339 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کقالق
واژهنامه آزاد
نام یک روستا در ۷ کیلومتری جنوب اهر
-
جالیق
لغتنامه دهخدا
جالیق . (اِخ ) دهی جزء دهستان بخش مرکزی شهرستان اهر است . در 9 هزارگزی جنوب خاوری اهر و 2500گزی شوسه ٔ اهر - خیلو واقع و محلی کوهستانی و معتدل است . ده تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ...
-
خونیق
لغتنامه دهخدا
خونیق . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در یک هزار و پانصدگزی جنوب اهر و یک هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. دارای 685 تن سکنه . آب آن از دو رشته چشمه و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دایلار
لغتنامه دهخدا
دایلار. (اِخ ) دهی جز دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 13هزارگزی باختر اهر و 2هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. سکنه 386 تن آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گاوداری و گلیم بافی .راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کقالق
واژهنامه آزاد
به معنای گیاه کاجیره ،نام روستایی در ۷کیلو متری جنوب شهرستان اهر
-
وردین
لغتنامه دهخدا
وردین . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر، در 11500گزی باختر ورزقان و 3000 گزی شوسه ٔ تبریز به اهر. دارای 829 تن سکنه است . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.
-
ورگهان
لغتنامه دهخدا
ورگهان . [ وَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر،واقع در 19500گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر، دارای 620 تن سکنه است . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.
-
وروجنی
لغتنامه دهخدا
وروجنی . [ وَ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 33هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. دارای 279 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).