کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهریمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اهریمن
/'ahriman/
معنی
در آیین زردشتی، مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی؛ راهنمای بدی؛ شیطان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ابلیس، اهرمن، دیو، شیطان، عفریت
۲. پلید، خبیث، نابکار ≠ اهورا
دیکشنری
fiend
-
جستوجوی دقیق
-
اهریمن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابلیس، اهرمن، دیو، شیطان، عفریت ۲. پلید، خبیث، نابکار ≠ اهورا
-
اهریمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ahriman] ‹آهریمن، آهرامن، آهرمن، آهریمه، آهرن، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن› 'ahriman در آیین زردشتی، مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی؛ راهنمای بدی؛ شیطان.
-
اهریمن
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ) (اِ.) = اهرن : 1 - (اِ.) شیطان . 2 - هر یک از شیاطین .
-
اهریمن
لغتنامه دهخدا
اهریمن . [ اَ م َ ] (اِخ ) به معنی اهرمن است که راهنمای بدیها باشد، چنانکه یزدان راهنمای نیکی است و شیطان و دیو و جن را هم گفته اند. (برهان ). دیوو ابلیس . (اوبهی ). اهرمن . اهرامن . اهرن . اهریمه . آهرن . آهریمن . آهرامن . آهرمن . آهریمه . هریمه . خ...
-
اهریمن
دیکشنری فارسی به عربی
شيطان
-
اهریمن
واژهنامه آزاد
راهنمای همۀ بدی ها؛ به شیطان و جن ها و دیو هم اهریمن گفته اند.
-
واژههای مشابه
-
آهریمن
فرهنگ فارسی معین
(هَ مَ) ( اِ.) نک اهریمن .
-
آهریمن
لغتنامه دهخدا
آهریمن . [ م َ ] (اِخ ) اهرمن .
-
اهریمن خوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹اهرمنخوی› [قدیمی] 'ahrimanxuy ۱. کسی که دارای خوی اهرمنی باشد.۲. [مجاز] بدخو.
-
واژههای همآوا
-
آهریمن
فرهنگ فارسی معین
(هَ مَ) ( اِ.) نک اهریمن .
-
آهریمن
لغتنامه دهخدا
آهریمن . [ م َ ] (اِخ ) اهرمن .
-
جستوجو در متن
-
آهرامن
لغتنامه دهخدا
آهرامن . [ م َ ] (اِخ ) آهریمن . اهریمن . آهرمن .