کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهرار
لغتنامه دهخدا
اهرار. [ اِ ] (ع مص ) بانگ کنانیدن سگ را سردی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به بانگ در آوردن سرما سگ و جز آن را. فی المثل : شر اهر ذاناب ؛ و این مثل را در وقت پیدا شدن علامات و مخائل شر و فساد گویند. (ازناظم الاطباء). || بر آب خواندن یا آوردن ...
-
واژههای همآوا
-
احرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حُرّ] 'ahrār = حُرّ
-
احرار
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (ص .)1 - جِ حر؛ آزادان ، آزادگان . 2 - ایرانیان .
-
احرار
لغتنامه دهخدا
احرار. [ اَ ] (اِخ ) (خواجه ٔ...) لقب عبیداﷲ نقشبندی . رجوع به عبیداﷲ... شود.
-
احرار
لغتنامه دهخدا
احرار. [ اَ ] (اِخ ) ابن اسید الظهری . مکنی به ابورهم . صحابی است .
-
احرار
لغتنامه دهخدا
احرار. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حُرّ. آزادان . آزادگان . حرّان : بسی نمانده که کار جهان چنین گرددبکام خویش رسیده من و همه احرار. فرخی .عید تو همه فرخ و روز تو همه عیدوز دیدن تو فرخ روز همه احرار. فرخی .ای شمسه ٔ ملک پدر و زینت عالم ای نعمت اهل ادب و دول...
-
احرار
لغتنامه دهخدا
احرار. [ اِ ] (ع مص ) اِحرار نهار؛ گرم شدن روز. (منتهی الارب ) (تاج المصادر). || خداوندِ شتران ِ تشنه گردیدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
کنانیدن
لغتنامه دهخدا
کنانیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) کردن فرمودن و ساختن فرمودن . (ناظم الاطباء). کردن فرمودن . به کردن واداشتن . به کردن داشتن دیگری را. به کاری داشتن . واداشتن به کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دستور دادن به دیگری تا کاری را انجام دهد. کردن فرمودن . (فر...