کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهتضام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهتضام
لغتنامه دهخدا
اهتضام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستم کردن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیداد کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || خشم گرفتن بر کسی . || چیزی از کسی بازشکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). از حق کسی کم کردن . (تاج ا...
-
واژههای همآوا
-
احتزام
لغتنامه دهخدا
احتزام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تنگ بسته شدن بر ستور. || میان دربستن مرد.کمر را برسن محکم بستن . میان بستن . || درپوشیدن جامه . (تاج المصادر). درپوشیدن جامه و سلاح .
-
اهتزام
لغتنامه دهخدا
اهتزام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رفتن اسب چنانکه شنیده شود آواز تک آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شکافته و وا گردیدن ابر. || شنیده شدن آواز تک اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گلو بریدن و شتابی کردن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم ا...
-
جستوجو در متن
-
مهتضم
لغتنامه دهخدا
مهتضم . [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) مظلوم و ستم رسیده . (آنندراج ). و رجوع به اهتضام شود.
-
بازشکستن
لغتنامه دهخدا
بازشکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) دوباره شکستن . شکستن استخوان را بعد از گرفتگی . هَیض . اهتیاض . || اهتضام ؛ چیزی از حق کسی بازشکستن . || اجتراع ؛ چوب از درخت باز شکستن . (منتهی الارب ). و رجوع به شکستن شود.
-
بیداد کردن
لغتنامه دهخدا
بیداد کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جور کردن . ظلم و جفا کردن . بیعدالتی کردن . عدوان . حیف . قسوط. (ترجمان القرآن ). ظلم . اعتداء. تعدی ... اهتضام . تهضم . ضیم . (تاج المصادر بیهقی ) : پس این شداد منکر شد و کفر آورد و بیداد کرد و گفت من خدای تبارک و ...