کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اهباط
/'ehbāt/
معنی
۱. فرود آوردن.
۲. فروفرستادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehbāt ۱. فرود آوردن.۲. فروفرستادن.
-
اهباط
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) فرود آوردن ، هبوط دادن .
-
اهباط
لغتنامه دهخدا
اهباط. [ اِ ] (ع مص ) فرودآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروفرستادن و فرودآوردن .(آنندراج ). فروآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || کاسته کردن بهای آخریان . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
احباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehbāt باطل کردن؛ باطل کردن.
-
احباط
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باطل گردانیدن . 2 - دوری کردن از کسی .
-
احباط
لغتنامه دهخدا
احباط. [ اِ ] (ع مص ) احباط ماء رکیة؛ رفتن آب چاه و بازنیامدن . (منتهی الارب ). || احباط از فلان ؛ اعراض از او. (منتهی الارب ). || باطل گردانیدن . باطل کردن عمل . (تاج المصادر). باطل کردن ثواب عمل : احبطه اﷲ؛ باطل گرداناد خدای او را.