کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگورهآماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
acinitis
انگورهآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] التهاب انگوره
-
واژههای مشابه
-
انگوره
لغتنامه دهخدا
انگوره . [ اَ رَ / رِ ] (اِخ ) انگوریه (شهر) : ز انگوره کردند یاور طلب بیامد مدد نیزشان از حلب . نظام قاری (دیوان ص 186).و نیز رجوع به انگوره ای شود.
-
acinus
انگوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] انتهای کیسهایشکل هر غدۀ خوشهای
-
آماس
واژگان مترادف و متضاد
آماه، باد، برآمدگی، پف، پیله، تاول، تورم، دمل، نفخ، ورم
-
آماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آماز، آماه› (پزشکی) 'āmās ۱. برآمدگی و تورم عضوی از بدن در اثر بیماری، جراحت یا کوفتگی؛ ورم.۲. برآمدگی غیرعادی.
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
آماس
لغتنامه دهخدا
آماس . (اِ) آماه . وَرَم . تورّم .باد. نَفخ . برآمدگی . پف کردگی . تَهَبﱡج : لیکن از راه عقل هشیاران بشناسند فربهی زآماس . ناصرخسرو.مُتنبی نکو همی گویدبازدانید فربهی زآماس . مسعودسعد.و زنان از بهر درد و آماس رحم پنبه بدان تر کنند و برگیرند عظیم سود ک...
-
آماس
لغتنامه دهخدا
آماس . (ع اِ) ج ِ اَمْس .
-
اماس
دیکشنری فارسی به عربی
التهاب , توسع , وذمة , وکزة
-
اماس
واژهنامه آزاد
باد پوست
-
انگوره ای
لغتنامه دهخدا
انگوره ای . [ اَ رَ / رِ ] (ص نسبی ) منسوب به انگوره . انگوری : بصوف از آن جهت انگوره ای لقب کردندکه گه گهی لکه بر وی ز باده ٔ عنبیست . نظام قاری (دیوان ص 49).رجوع به انگوره و انگوری شود.
-
acinous, acinose, acinic, acinar
انگورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط یا به شکل انگوره
-
aciniform
انگورهشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] شبیه به انگوره
-
ganglionitis
گرهآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] التهاب گره