کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انگزک
لغتنامه دهخدا
انگزک . [ اَ گ ُ زَ ] (اِ) آلتی سرکج از آهن که فیلبانان فیل رابدان بهر طرف که خواهند برند. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). کجک . (آنندراج ). || مصغر انگز. (ناظم الاطباء). و رجوع به انگژ شود.
-
جستوجو در متن
-
انگژک
لغتنامه دهخدا
انگژک . [ اَ گ ُ ژَ ] (اِ مصغر) مصغر انگژ. (ناظم الاطباء). انگزک . رجوع به انگژ شود.
-
انگز
لغتنامه دهخدا
انگز. [ اَ گ ُ ] (اِ) بیلی که با آن زمین را هموار سازند. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). غلیج . و رجوع به انگژ و انگزک و انگژک و غلیج شود.