کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انگاره
/'e(a)ngāre/
معنی
۱. پندار؛ تصور.
۲. فکروخیال.
۳. (اسم) ظرف دستهدار فلزی که استکان، لیوان و امثال آنها را در آن قرار میدهند.
۴. (اسم) [قدیمی] سرگذشت.
۵. (اسم) طرحی که برای نقاشی تهیه شود.
۶. (اسم) اندازه؛ مقیاس.
۷. (اسم) [قدیمی] حساب.
۸. (اسم) [قدیمی] دفتر حساب.
۹. (اسم) [قدیمی] نامۀ اعمال: ◻︎ زآن پیش که پیش آیدت آن روز پر از هول / بنشین و تن اندر ده و انگاره به پیش آر (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۱).
۱۰. (اسم) [قدیمی] افسانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حد، طرح
۲. فرضیه
۳. خیال، فرض، گمان، وهم
دیکشنری
design, ideal, image, ism, model, sketch, tenet
-
جستوجوی دقیق
-
انگاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. حد، طرح ۲. فرضیه ۳. خیال، فرض، گمان، وهم
-
انگاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'e(a)ngāre ۱. پندار؛ تصور.۲. فکروخیال.۳. (اسم) ظرف دستهدار فلزی که استکان، لیوان و امثال آنها را در آن قرار میدهند.۴. (اسم) [قدیمی] سرگذشت.۵. (اسم) طرحی که برای نقاشی تهیه شود.۶. (اسم) اندازه؛ مقیاس.۷. (اسم) [قدیمی] حساب.۸. (اسم) ...
-
انگاره
فرهنگ فارسی معین
( اِ رِ) (اِ.) 1 - پندار، وهم ، گمان . 2 - داستان ، سرگذشت . 3 - اندازه ، مقیاس . 4 - حساب ، دفتر حساب . 5 - طرح یا نقاشی نیمه - کاره .
-
انگاره
لغتنامه دهخدا
انگاره . [ اَ / اِ رَ / رِ ] (اِ) هر چیز ناتمام . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش ناتمام خواه سایه دار باشد و خواه بی سایه چنانکه تصویر. (آنندراج ). نقش ناتمام و نقشه و دول تصویر و هر چیز ناتمام . (غیاث اللغات ). نقاشی و حجاری ناتمام . (ن...
-
motive, motif 1, figure 1
انگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] واحد موسیقاییِ لحنی یا ریتمی یا هارمونیک (harmonic) کوچکی که تکرار آن به اثر انسجام میدهد
-
انگاره
دیکشنری فارسی به عربی
رسم تخطيطي , فکرة
-
واژههای مشابه
-
body image
تنانگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، روانشناسی] [تغذیه] تصوری که شخص از وضعیت رشد و تغییرات بدنی خود دارد [روانشناسی] تصویری ذهنی که فرد از بدن خود بهعنوان یک کل دارد
-
motivic
انگارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] منسوب به انگاره
-
rhythmic motive
انگارۀ ریتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] انگارهای که بر مبنای یک ریتم پایه ساخته شده است
-
تن انگاره
واژهنامه آزاد
تصویری ذهنی هر شخص از اندام های بدن خود
-
جستوجو در متن
-
پیش فرض
فرهنگ واژههای سره
انگاره
-
فرضیه
فرهنگ واژههای سره
انگاره
-
فرض
فرهنگ واژههای سره
انگار، انگاره