کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انکلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انکلال
لغتنامه دهخدا
انکلال . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) خندیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دندان نمودن و خندیدن . (آنندراج ). گماریدن . (تاج المصادر بیهقی ). بگماریدن . (مصادر زوزنی ) . || کند شدن شمشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب ا...
-
جستوجو در متن
-
منکل
لغتنامه دهخدا
منکل . [ م ُ ک َل ل ] (ع ص ) برق نرم درخشنده که به روشنایی آن تاریکی ابر نمودار شود. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خندنده .(آنندراج ). آنکه می خندد و تبسم می کند. || شمشیر کندشده . (ناظم الاطباء). رجوع به انکلال شود.
-
گماریدن
لغتنامه دهخدا
گماریدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) منصوب کردن : گماریده ست زنبوران به من برهمی درّد به من بر پوست زنبور. منوچهری .حسن اعیان را گفت کسان گمارید تا خلق عامه را بگذارند تا از دروازه های شهر بیرون آیند.(تاریخ بیهقی ).نگهبان گمارید چندی بر اوی وز آنجا به تاراج بن...
-
درخشیدن
لغتنامه دهخدا
درخشیدن . [ دُ / دَ / دِ رَ دَ ] (مص ) تابیدن . پرتو افکندن . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). تابان و روشن شدن . (شرفنامه ٔ منیری ). پرتو انداختن . تافتن . روشن شدن . برق زدن . (ناظم الاطباء). درفشیدن . رخشیدن . فروغ دادن . لامع شدن . لمعان یافتن . ائتل...