کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انکشاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انکشاف
/'enkešāf/
معنی
۱. آشکار شدن؛ پدیدار شدن.
۲. کشف کردن.
۳. [قدیمی] برهنه شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انکشاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enkešāf ۱. آشکار شدن؛ پدیدار شدن.۲. کشف کردن.۳. [قدیمی] برهنه شدن.
-
انکشاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ کِ) [ ع . ] (مص ل .) برهنه شدن ، آشکار شدن .
-
انکشاف
لغتنامه دهخدا
انکشاف . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) برهنه و آشکار شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظاهر شدن . (از اقرب الموارد). واشدن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). انجلاع . (تاج المصادر بیهقی ).انصراح . (یادداشت مؤلف ). || دور شدن غم .(یادداشت...
-
جستوجو در متن
-
کشف
واژگان مترادف و متضاد
۱. انکشاف ۲. شهود ۳. پیدا کردن، یافتن
-
کاشفة
لغتنامه دهخدا
کاشفة. [ ش ِ ف َ ] (ع اِمص ) انکشاف و گشادگی و پیدایی . ج ، کواشف . (ناظم الاطباء). و رجوع به کاشف شود.
-
انحسار
لغتنامه دهخدا
انحسار. [ اِ ح ِ ] (ع مص ) برهنه شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برهنه شدن چیزی .(تاج المصادر بیهقی ). انکشاف . (از اقرب الموارد).
-
انجلاع
لغتنامه دهخدا
انجلاع . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) منکشف شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انکشاف . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).
-
انسلاء
لغتنامه دهخدا
انسلاء. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بی غم شدن و دور گردیدن غم از کسی . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). انکشاف . (از اقرب الموارد). بی اندوه شدن و بی عشق شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
صلصلةالجرس
لغتنامه دهخدا
صلصلةالجرس . [ ص َ ص َ ل َ تُل ْ ج َ رَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح تصوف ) انکشاف صفت قادریت است ، و آن چنان است که بنده ٔ الهی چون خواست به حقیقت قاهریه متحقق شود در آغاز صلصله ٔ جرس برای وی آشکار گردد و امری را یابد که او را به طریق قوه ٔ عظیمیت مقهور م...
-
کشاط
لغتنامه دهخدا
کشاط. [ ک ِ ] (اِمص ) انکشاف . برهنه شدگی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) پوست باز کرده ای از گوشت که گاهی آن را دوباره بر روی گوشت اندازند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال ارفع کشاطها لانظر الی لحمها و هذا خاص...
-
انسراء
لغتنامه دهخدا
انسراء. [ اِ س ِ ] (ع مص ) دور شدن ، یقال انسری عنی الهم ؛ دور شد از من اندوه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور شدن اندوه از کسی . (آنندراج ). واشدن غم . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). انکشاف . (از اقرب الموارد). تسری . بشدن اندوه . (یا...
-
انجیاب
لغتنامه دهخدا
انجیاب . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) گردن دراز کردن ناقه وقت دوشیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گردن دراز کردن ناقه برای دوشیدن . (از اقرب الموارد). || منکشف گردیدن ابر و ظلمت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انکشاف و انقطاع ابر. (از اقرب الموارد)....
-
تفرسخ
لغتنامه دهخدا
تفرسخ . [ ت َ ف َ س ُ ] (ع مص ) فرونشستن سردی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکستن سورت سرما. (از اقرب الموارد). || فرونشستن تب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زائل شدن غم و اندوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || انفراج ...
-
انفراج
لغتنامه دهخدا
انفراج . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) رخنه و شکاف شکاف شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انفتاح . (از اقرب الموارد). || اندوه واشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ): انفراج غم ؛ انکشاف آن . (از اقرب الموارد). انفراج کرب ، ابلنقعاع کرب ؛ وارف...