کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انهکاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انهکاک
لغتنامه دهخدا
انهکاک . [ اِ هَِ ] (ع مص ) گشاده شدن پیوندهای زن وقت ولادت . || بزمین چسبیدن شتر وقت فروخفتن . || گرفتن و دریافتن شراب کسی را. مست شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
منهک
لغتنامه دهخدا
منهک . [ م ُ هََ ک ک ] (ع ص ) پیوندهای گشاده شونده وقت ولادت . (آنندراج ). پیوندهای زن که در هنگام ولادت گشاده شده باشد. (ناظم الاطباء). || شتر بر زمین چسبنده وقت فروخفتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مست شونده . (آنندراج ). مست شده از شراب . (ناظم...
-
مست شدن
لغتنامه دهخدا
مست شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حالتی دست دادن از سستی و لذت و نشاط و کم خردی با خوردن شراب و دیگر مسکرات و امثال آن . سکر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). نزف . انزاف . نشوة. انتشاء. ثمل . انهکاک . دجر. صاحب آنندراج گوید: گرم شدن ، سرگران گردیدن ، ...