کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انهقاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انهقاع
لغتنامه دهخدا
انهقاع . [اِ هَِ ] (ع مص ) گرسنه شدن و باریک شکم گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منهقع
لغتنامه دهخدا
منهقع. [ م ُ هََ ق ِ ] (ع ص ) گرسنه و باریک شکم . (آنندراج ). گرسنه و باریک شکم از گرسنگی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به انهقاع شود.
-
گرسنه شدن
لغتنامه دهخدا
گرسنه شدن . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ /ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) احتیاج به طعام پیدا کردن . اشتها پیدا کردن . گرسنه گشتن . اِنهقاع . تَقَع. تَنَحﱡس . جوعة. عَلَة. هَیع. هَفوَة. هَجف . (منتهی الارب ).