کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انهر
معنی
خرد شدن , فرو ريختن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انهر
لغتنامه دهخدا
انهر. [ اَ هََ ] (ع ص ) نهار انهر؛ روز نیک روشن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
انهر
لغتنامه دهخدا
انهر. [ اَ هَُ ] (ع اِ) ج ِ نَهر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جویها. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || ج ِ نهار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روزها. (آنندراج ). رجوع به نهر و نهار شود.
-
انهر
دیکشنری عربی به فارسی
خرد شدن , فرو ريختن
-
جستوجو در متن
-
خرد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ازمة , انهر
-
فرو ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
انهر , تحلل , سقوط , کهف , موسس
-
انهران
لغتنامه دهخدا
انهران . [ اَ هََ ] (اِخ ) تثنیه ٔ انهر، نام دو منزل از منازل قمر که عواء و سماک باشد و از جهت بسیاری باران بدین نام نامیده شده اند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
نهار
لغتنامه دهخدا
نهار. [ ن َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضد لیل ، یعنی روشنی مابین طلوع فجر تا غروب آفتاب یا از طلوع آفتاب تا غروب آن . (منتهی الارب ). روشنی گسترده ٔ کشیده شده از مشرق به سوی مغرب را نامند و در عرف زمانی را ...
-
نهر
لغتنامه دهخدا
نهر. [ ن َ / ن َ هََ ] (ع اِ) جوی . (مهذب الاسماء) (دستور الاخوان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جوی آب .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). مجرای آب . (از متن اللغة). اخدود و جوی بی آب را نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و این به...