کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انهاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انهاز
لغتنامه دهخدا
انهاز. [ اِ ] (ع مص ) دفع کردن . || انهاض . (اقرب الموارد). برخیزانیدن . رجوع به انهاض شود.
-
واژههای همآوا
-
انهاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enhāz برخیزاندن؛ برانگیختن.
-
انهاض
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) تحریک کردن ، برانگیختن .
-
انحاز
لغتنامه دهخدا
انحاز. [ اِ ] (ع مص ) خداوند شتران ناحز گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). و ناحز شتر سخت سرفه و نحاززده باشد. (آنندراج ).
-
انهاض
لغتنامه دهخدا
انهاض . [ اِ ] (ع مص ) برانگیختن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). برخیزانیدن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نزدیک پری گردانیدن مشک را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).