کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقیاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقیاص
لغتنامه دهخدا
انقیاص . [ اِ ] (ع مص ) فرودریدن و ریخته شدن ریگ و خاک چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریخته شدن ریگ و خاک . (از اقرب الموارد). رهیده شدن و از بن برکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ریهیده شدن . (مصادر زوزنی ). واریز کردن . (یادداشت مؤلف ). || ا...
-
واژههای همآوا
-
انقیاس
لغتنامه دهخدا
انقیاس .[ اِ ] (ع مص ) اندازه پذیرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روان شدن بر قیاس و مانند آن شدن . (تاج المصادر بیهقی ). قیاس پذیرفتن چیزی . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
رهیده
لغتنامه دهخدا
رهیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف / نف )نجات یافته . خلاص شده . (فرهنگ فارسی معین ). فائز. مستخلص . (یادداشت مؤلف ). منجو. (منتهی الارب ): انهیار؛ رهیده شدن . انقیاص ؛ رهیده شدن . انبشاق ؛ رهیده شدن بندآب . (تاج المصادر بیهقی ). هور؛ رهیده شدن . (دهار).