کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انقیاد
/'enqiyād/
معنی
۱. گردن نهادن؛ مطیع شدن؛ فرمانبرداری.
۲. فروتنی.
۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
دیکشنری
subjection
-
جستوجوی دقیق
-
انقیاد
واژگان مترادف و متضاد
اطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
-
انقیاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enqiyād ۱. گردن نهادن؛ مطیع شدن؛ فرمانبرداری.۲. فروتنی.۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
-
انقیاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) رام شدن ، مطیع شدن . 2 - (اِمص .) فرمانبرداری . 3 - فروتنی . ج . انقیادات .
-
انقیاد
لغتنامه دهخدا
انقیاد. [ اِ ] (ع مص ) گردن دادن و کشیده شدن ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کشیده شدن ستور. (از اقرب الموارد). کشیده شدن و تن بدادن . (تاج المصادر بیهقی ). گردن دادن . (صراح اللغة). کشیده شدن . (مصادر زوزنی ) (از آنندراج ). استقاده . گردن نهادن...
-
انقیاد
دیکشنری فارسی به عربی
تغليف
-
واژههای مشابه
-
تحت انقیاد در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخضع
-
جستوجو در متن
-
تغليف
دیکشنری عربی به فارسی
انقياد , جلد
-
فرمانبرداری
واژگان مترادف و متضاد
اطاعت، انقیاد، پیروی، حرفشنوی
-
اخضع
دیکشنری عربی به فارسی
تحت انقياد در اوردن , مطيع کردن , منکوب کردن
-
subjection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحت تعقیب، انقیاد، پیروی، استیلاء
-
سرسپردگی
واژگان مترادف و متضاد
ارادت، انقیاد، اطاعت، فرمانبرداری، تسلیم، متابعت ≠ سرپیچی
-
فرمان بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) اطاعت کردن ، انقیاد نمودن .
-
subjugate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحت تعقیب قرار دادن، مطیع کردن، تحت انقیاد در اوردن، منکوب کردن، تسلیم کردن