کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقی
لغتنامه دهخدا
انقی . [ اَ قا ] (ع ص ) رجل انقی ؛ مرد باریک بینی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دقیق القصب . (از اقرب الموارد). آنکه استخوان قصب باریک دارد. (یادداشت مؤلف ). || (ن تف ) نفی تر. (از اقرب الموارد). پاکیزه تر. پاک تر.- امثال : انقی من الدمعة . ا...
-
واژههای همآوا
-
عنقی
لغتنامه دهخدا
عنقی . [ ع ُقا ] (اِخ ) زمینی است ، یا رودباری . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
نقواء
لغتنامه دهخدا
نقواء. [ ن َق ْ ] (ع ص ) امراءة نَقْواء؛ زن باریک بینی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مؤنث ِ اَنْقی ̍. (از اقرب الموارد). رجوع به انقی شود.
-
تجنیس التصحیف
لغتنامه دهخدا
تجنیس التصحیف . [ ت َ سُت ْ ت َ ] (ع اِ مرکب ) جرجانی گوید: آنست که در نقطه ٔ دو کلمه اختلاف باشد، مانند: انقی و اتقی . (از تعریفات جرجانی ص 36). شمس قیس و وطواط این گونه تجنیس را تجنیس خط خوانده اند.
-
استشهاد
لغتنامه دهخدا
استشهاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گواهی خواستن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). حاضر آمدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بگواهی خواندن . گواهی طلبیدن . بشهادت طلبیدن . (تاریخ بیهقی ). || گواه کردن . (تاج المصادربیهقی ). گواه...
-
دماغ
لغتنامه دهخدا
دماغ . [ دَ ] (اِ) انف . بینی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). عضو و اندام واقع در وسط چهره . آلت بویایی . بنظر می رسد که این معنی و معانی بعدی نیز عموماً از معنی نخستین (مغز سر که آن را مرکز سودا و خیال می دانسته اند) پدید آمده است و بهرحال ترکیبات این ...