کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقصال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقصال
لغتنامه دهخدا
انقصال . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بریده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد).
-
انقصال
دیکشنری فارسی به عربی
استراحة
-
واژههای همآوا
-
انغسال
لغتنامه دهخدا
انغسال . [ اِ غ ِ ] (ع مص ) روان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تقصل
لغتنامه دهخدا
تقصل . [ ت َ ق َص ْ ص ُ ] (ع مص ) انقصال . اقتصال . بریدن و برگردیدن . (از اقرب الموارد).
-
منقصل
لغتنامه دهخدا
منقصل . [ م ُ ق َ ص ِ ] (ع ص ) بریده شونده . بریده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به انقصال شود.
-
break
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ تفريح، شکست، وقفه، شکاف، تنفس، شکستگی، تفریح، فرصت، مهلت، فرجه، انقصال، بادخور، شکستن، نقض کردن، از هم باز کردن، فتق داشتن، مکی کردن
-
استراحة
دیکشنری عربی به فارسی
انقصال , شکستگي , شکستن , سرسراي تاتر , مرکز اجتماع , راهرو بزرگ , تنفس (بمعني زنگ تنفس يا فاصله ميان دو پرده نمايش) باد خور , غير داءم , نوبه اي , تنفس دار , اسايش , استراحت , محل استراحت , اسودن , استراحت کردن , ارميدن , تجديد قوا , کردن , تکيه داد...