کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقحام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقحام
لغتنامه دهخدا
انقحام .[ اِ ق ِ ] (ع مص ) بی اندیشه در کاری درآمدن و بسختی افتادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
اندکام
لغتنامه دهخدا
اندکام . [ اِ دِ ] (ع مص ) درآمدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقحام . (از اقرب الموارد). و رجوع به انقحام شود.
-
منقحم
لغتنامه دهخدا
منقحم . [ م ُ ق َ ح ِ ] (ع ص ) آنکه بی اندیشه در کاری درآید و به سختی درافتد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انقحام شود.
-
درآمدن
لغتنامه دهخدا
درآمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) داخل شدن . درون شدن . درون رفتن . ورود کردن . وارد شدن . وارد گشتن . به درون شدن . فروشدن . بدرون آمدن . اندرآمدن . دخول کردن . داخل گردیدن . اِتِّلاج . اِدِّخال . (منتهی الارب ). انخراط. (دهار). اندخال . اندکام . ان...