کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقاص
لغتنامه دهخدا
انقاص . [ اَ ] (ع اِ) کمینه ها.عیبها. (غیاث اللغات ). در عربی استعمال نشده است .
-
انقاص
لغتنامه دهخدا
انقاص . [ اِ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناقص کردن . (از اقرب الموارد). کم کردن و ناقص کردن . (غیاث اللغات ).
-
واژههای همآوا
-
انقاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نِقس] [قدیمی] 'anqās مداد یا مرکّب که با آن مینویسند. Δ در فارسی بهصورت مفرد استعمال میشود.
-
انقاس
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نقس ؛ مدادها، دوده ها.
-
انغاص
لغتنامه دهخدا
انغاص . [ اِ] (ع مص ) تیره گردانیدن زندگانی را بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
انقاس
لغتنامه دهخدا
انقاس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِقس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). سیاهیهای دوات . (از منتهی الارب ). سیاهیهای نوشتن . (غیاث اللغات ). مدادها. حبرها. سیاهیها. دوده ها. در فارسی بجای مفرد استعمال شود. دوده ٔ مرکب . مداد. ...