کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انعطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انعطاف
/'en'etāf/
معنی
۱. قابلیت خم و راست شدن به هر سو.
۲. برگشتن؛ بازگردیدن.
۳. آمادگی برای سازگاری با محیط، دیگران، یا دشواریها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تساهل، نرمش، نرمی
۲. خمیدگی
برابر فارسی
نرمش
دیکشنری
litheness
-
جستوجوی دقیق
-
انعطاف
واژگان مترادف و متضاد
۱. تساهل، نرمش، نرمی ۲. خمیدگی
-
انعطاف
فرهنگ واژههای سره
نرمش
-
انعطاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'en'etāf ۱. قابلیت خم و راست شدن به هر سو.۲. برگشتن؛ بازگردیدن.۳. آمادگی برای سازگاری با محیط، دیگران، یا دشواریها.
-
انعطاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خم شدن ، کج شدن . 2 - (اِمص .) خمیدگی . 3 - (اِ.) خم .
-
انعطاف
لغتنامه دهخدا
انعطاف . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) دوتا شدن و بازگردیدن و خم شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). انثناء. (از اقرب الموارد). خم گرفتن و برگردیدن . (غیاث اللغات ). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). تاه شدن . برتافتن . میل کرد...
-
انعطاف
دیکشنری عربی به فارسی
انحراف , خط سير را منحرف کردن
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ انعطاف
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ انعطاف . [ ی َ / ی ِ ی ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )زاویه ای را که از (تقاطع) خط منعطف و خطی که موازی خط شعاعی است و به مضی ٔ (چشم بیننده ) متصل است پدید آید، زاویه ٔ انعطاف نامند. و زاویه ٔ انعطاف گاه بزرگ است و آن در صورتی است که جسم ...
-
قابلیت انعطاف
لغتنامه دهخدا
قابلیت انعطاف . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انعطاف پذیری . قابلیت انحناء. قابلیت خمیدگی پذیرفتن (اصطلاح فیزیک ).
-
cognitive flexibility
انعطافِ شناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی ارزیابی عینی و رفتار منعطف که بر سازگاری و عینیت و بیتعصبی دلالت دارد
-
rigid
انعطافناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار انعطافناپذیری
-
rigidity
انعطافناپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی ویژگی شخصیتی که برحسب آن فرد در مقابل هرنوع تغییر بهشدت مقاومت میکند
-
قابل انعطاف
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
انعطاف پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
قابلیت انعطاف
دیکشنری فارسی به عربی
مرونة