کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انعدال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انعدال
لغتنامه دهخدا
انعدال . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) برگردیده شدن از چیزی . (ناظم الاطباء). برگردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ). برگردیدن از راه راست . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
بگشتن
لغتنامه دهخدا
بگشتن . [ ب ِ گ َ ت َ ] (مص ) تغییر کردن . دیگرگون شدن . امتقاع ؛ بگشتن رنگ روی . بگشتن رنگ ، مزه ، طعم ، بوی ، خوی ، سرکه و جزآن ، تغییر کردن : از خشم گونه ٔ او بگشت : گلگون رخت چو شست بهار از وی بگذشت گل بگشت ز گلگونی . ناصرخسرو (تعلیقات دیوان ص 67...
-
برگردیدن
لغتنامه دهخدا
برگردیدن . [ ب َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بازپس آمدن . واپس آمدن . مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). برگشتن . (ناظم الاطباء). بازآمدن . بازگشتن . رجعت کردن . عدول کردن : برگردیدن از دین ؛ ارتداد. (یادداشت دهخدا). اِعتتاب . اًقراء. اِقورار. اِلتحاد. اً...