کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انضمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انضمام
/'enzemām/
معنی
پیوستن چیزی به چیز دیگر؛ ضمیمه شدن؛ پیوستگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
الحاق، پیوست، پیوستگی، ضمیمه
برابر فارسی
همراه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انضمام
واژگان مترادف و متضاد
الحاق، پیوست، پیوستگی، ضمیمه
-
انضمام
فرهنگ واژههای سره
همراه
-
انضمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enzemām پیوستن چیزی به چیز دیگر؛ ضمیمه شدن؛ پیوستگی.
-
انضمام
فرهنگ فارسی معین
(اِ ض ِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ضمیمه شدن . 2 - (اِمص .) پیوستگی .
-
انضمام
لغتنامه دهخدا
انضمام . [ اِض ِ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). باهم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاهم آمدن . تضامم . (مجمل اللغة). فراهم آمدن چیزی به چیزی و پیوستگی و آمیختن و بهم شدن . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || باریک...
-
انضمام
دیکشنری فارسی به عربی
التصاق , الحاق , تکامل
-
واژههای مشابه
-
به انضمام
فرهنگ واژههای سره
به پیوست، به همراه، همراه با
-
واژههای همآوا
-
انزمام
لغتنامه دهخدا
انزمام . [ اِ زِ ] (ع مص ) بسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). استوار شدن . اشتداد. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
الحاق
دیکشنری عربی به فارسی
پيوست , ضميمه سازي , انضمام
-
annexation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انحصار، انضمام، پیوست، ضمیمه سازی
-
annexations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعقاد، انضمام، پیوست، ضمیمه سازی
-
الحاق
واژگان مترادف و متضاد
اتصال، انضمام، پیوستگی، پیوستن، ضمیمه، وصل