کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روح انسان
لغتنامه دهخدا
روح انسان . [ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح انسانی . در حکمة الاشراق (ص 267) آمده : روح انسان که همان روح الهی است در این عالم نیست ، آری او را تعلقی ببدن است : چون تعلق مَلِک به ملک ، و در آن چنانکه خواهد تصرف کند، و مادام که تعلق آن ثابت ما...
-
انسان دوست
لغتنامه دهخدا
انسان دوست . [ اِ ](ص مرکب ) آنکه افراد آدمی را دوست دارد. بشردوست .
-
انسان دوستی
لغتنامه دهخدا
انسان دوستی . [ اِ ](حامص مرکب ) دوست داشتن افراد انسانی . بشر دوستی .
-
انسان آلي
دیکشنری عربی به فارسی
ماشين , ماشين خودکار , دستگاه خودکار , ادم مکانيکي
-
anthropomorphism
انسانانگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اطلاق شکل و خصیصههای انسانی به اشیا و موجودات غیرانسانی
-
philanthropist,philanthrope,humanitarianist, humanitarian 1
انساندوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به اصول انساندوستی است
-
humanitarian 2, philanthropic
انساندوستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مربوط به انساندوستی متـ . انسانی humane
-
philanthropy,philanthropism,humanitarianism
انساندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایشی فلسفی و اجتماعی مبتنی بر دوست داشتن همنوع و قائل شدن به دگردوستی و بهبود موقعیت انسانها در جوامع مختلف
-
anthropomorph, anthropoid 1
انسانریخت1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] برخی از یافتههای هنری دوران باستان که در آنها پیکر انسان بهنحوی بازنمایی شده است
-
anthropomorphic
انسانریخت2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی اشیایی که در آنها پیکر یا خصوصیات انسانی بازنمایی شده است
-
anthropogenic
انسانزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ویژگی آنچه انسان آن را ساخته یا در نتیجۀ فعالیت او پدید آمده باشد
-
anthropometry 1
انسانسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] زیرشاخهای از انسانشناسی جسمانی که با اندازهگیری ابعاد و ویژگیهای اندامهای آدمی به یافتن شباهتها و تفاوتهای موجود در میان نژادها و گروهها و فرهنگها و دستهبندیهای سنی گوناگون میپردازد
-
anthropological
انسانشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مربوط به انسانشناسی
-
anthropologist
انسانشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مربوط به انسانشناسی
-
anthropology
انسانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پژوهش دربارۀ نوع انسان و فرهنگ و تکامل او