کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسانشناسی فرهنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
إِنسَانُ
فرهنگ واژگان قرآن
آدميزاد
-
انسان مصنوعی
فرهنگ واژههای سره
آد مواره
-
طبیعت انسان
فرهنگ واژههای سره
سرشت آدم
-
انسان العین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ensānol'eyn مردمک؛ مردمک چشم.
-
human augmentation, human enhancement
برافزایش انسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] حوزهای نوظهور در پزشکی و زیستمهندسی که هدف آن پدید آوردن فنّاوریها و فنونی برای غلبه بر محدودیتهای کنونی تواناییهای شناختی و جسمانی انسان است
-
انسان العین
فرهنگ فارسی معین
(اِ نُ عَ) [ ع . ] (اِ.) مردمک چشم .
-
روح انسان
لغتنامه دهخدا
روح انسان . [ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح انسانی . در حکمة الاشراق (ص 267) آمده : روح انسان که همان روح الهی است در این عالم نیست ، آری او را تعلقی ببدن است : چون تعلق مَلِک به ملک ، و در آن چنانکه خواهد تصرف کند، و مادام که تعلق آن ثابت ما...
-
انسان دوست
لغتنامه دهخدا
انسان دوست . [ اِ ](ص مرکب ) آنکه افراد آدمی را دوست دارد. بشردوست .
-
انسان دوستی
لغتنامه دهخدا
انسان دوستی . [ اِ ](حامص مرکب ) دوست داشتن افراد انسانی . بشر دوستی .
-
انسان آلي
دیکشنری عربی به فارسی
ماشين , ماشين خودکار , دستگاه خودکار , ادم مکانيکي
-
anthropomorphism
انسانانگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اطلاق شکل و خصیصههای انسانی به اشیا و موجودات غیرانسانی
-
philanthropist,philanthrope,humanitarianist, humanitarian 1
انساندوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به اصول انساندوستی است
-
humanitarian 2, philanthropic
انساندوستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مربوط به انساندوستی متـ . انسانی humane
-
philanthropy,philanthropism,humanitarianism
انساندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایشی فلسفی و اجتماعی مبتنی بر دوست داشتن همنوع و قائل شدن به دگردوستی و بهبود موقعیت انسانها در جوامع مختلف
-
anthropomorph, anthropoid 1
انسانریخت1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] برخی از یافتههای هنری دوران باستان که در آنها پیکر انسان بهنحوی بازنمایی شده است