کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انزاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انزاف
لغتنامه دهخدا
انزاف . [ اِ ] (ع مص ) خشک شدن همه ٔ آب چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). یقال : انزفت البئر (مجهولاً). || برکشیدن آب چاه (لازم و متعدی ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیرون کشیدن همه ٔ آب چاه .(از اقرب الموارد). ...
-
واژههای همآوا
-
انضاف
لغتنامه دهخدا
انضاف . [ اِ ] (ع مص ) همیشه صعتر خوردن . (منتهی الارب ). همیشه صعتر خوردن شتر. (آنندراج ). همیشه نضف (صعتر دشتی ) خوردن . (از اقرب الموارد). همیشه آویشن خوردن . (یادداشت مؤلف ). || تیز دهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تیز رهانیدن . (ناظم الا...
-
انذآف
لغتنامه دهخدا
انذآف . [ اِ ذِ ] (ع مص ) بریده شدن دل . (آنندراج ). انذأف فؤاده ؛ بریده شد دل او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مست کردن
لغتنامه دهخدا
مست کردن . [ م َ ک َ دَ ](مص مرکب ) مست گردانیدن . سبب مستی شدن . کسی را مستی دادن . سکر آوردن . اسکار. ترنیح . انزاف : مست کردت آز دنیا لاجرم چون شدی هشیار ماندی مستمند. ناصرخسرو.عقل و سخن مر ترا به کار کی آیدچون تو همی مست کرده ای دل هشیار. ناصرخسر...
-
مست شدن
لغتنامه دهخدا
مست شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حالتی دست دادن از سستی و لذت و نشاط و کم خردی با خوردن شراب و دیگر مسکرات و امثال آن . سکر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). نزف . انزاف . نشوة. انتشاء. ثمل . انهکاک . دجر. صاحب آنندراج گوید: گرم شدن ، سرگران گردیدن ، ...