کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انرژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انرژی
/'enerži/
معنی
۱. نیرو؛کارمایه.
۲. هریک از منابع نیرو مانند، نفت، زغالسنگ، خورشید، و مانند اینها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. توان، کارمایه
۲. حال، قدرت
برابر فارسی
کارمایه، نیرو
دیکشنری
energy, sap, vim, zap
-
جستوجوی دقیق
-
انرژی
واژگان مترادف و متضاد
۱. توان، کارمایه ۲. حال، قدرت
-
انرژی
فرهنگ واژههای سره
کارمایه، نیرو
-
انرژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: énergie] (فیزیک) 'enerži ۱. نیرو؛کارمایه.۲. هریک از منابع نیرو مانند، نفت، زغالسنگ، خورشید، و مانند اینها.
-
انرژی
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ فر. ] (اِ.) نیرو، قدرت ، توانایی انجام کار، کارمایه (فره ). ؛~ اتمی نوعی انرژی که در واکنش های هسته ای آزاد می شود، انرژی هسته ای . ؛~ خورشیدی انرژی تابشی پرتوهای خورشید. ؛~ پتانسیل انرژی که اجسام بر اثر قرار گرفتن در وضع خاصی دارا می ش...
-
انرژی
لغتنامه دهخدا
انرژی . [ اِ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نیرو. قوه . قدرت . (فرهنگ فارسی معین ). کارمایه . (یادداشت مؤلف ). مفهوم انرژی یکی از اساسی ترین مفاهیم فیزیکی است ولی تعریف ساده و در عین حال دقیق آن دشوار است ، معمولاً انرژی را توانایی یا قابلیت انجام دادن کار تع...
-
energy
انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] توانایی انجام کار متـ . کارمایه
-
انرژی
دیکشنری فارسی به عربی
حماسة , طاقة , قد
-
واژههای مشابه
-
نیاز انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← نیاز کارمایهای
-
caloric deficit
کسری انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرگونه نارسایی که به دریافت کم انرژی در قیاس با انرژی مصرفی یک فرد منجر شود
-
energy gap
کافِ انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسترهای از ترازهای انرژی غیرمجاز بین دو نوار مجاز انرژی
-
ارزش انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← ارزش کارمایهای
-
energy level
تراز انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مقدار مجاز انرژی سامانۀ کوانتومی
-
caloric density, energy density
چگالی انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] انرژی موجود در غذا برحسب کالری یا ژول در واحد وزن غذا
-
energy state
حالت انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی که در آن انرژی سامانه معین و مانا است