کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندیشه و تفکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندیشه و تفکر
فرهنگ گنجواژه
سگالش.
-
واژههای مشابه
-
اندیشه گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'andišegar ۱. دارای اندیشه؛ متفکر.۲. آنکه به عاقبت کار بیندیشد؛ اندیشهکار.
-
اندیشه بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ)(مص ل .) غم خوردن ، نگران بودن .
-
اندیشه داشتن
فرهنگ فارسی معین
(کسی را) ( ~. تَ) (مص م .) مراقبت کردن ، تیمار داشتن .
-
اندیشه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) بیمناک بودن ، نگران بودن .
-
چاپک اندیشه
لغتنامه دهخدا
چاپک اندیشه . [ پ ُ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) رجوع به چابک اندیشه شود.
-
اندیشه افکندن
لغتنامه دهخدا
اندیشه افکندن . [ اَ ش َ / ش ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) طرح انداختن . اندیشیدن . نقشه کشیدن . || وسوسه . (تاج المصادر بیهقی ). خیال (بد) در دل انداختن .- اندیشه ٔ بد افکندن ؛ وسواس . (دهار).
-
اندیشه کشیدن
لغتنامه دهخدا
اندیشه کشیدن . [ اَ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام . عنایت . (از ابوالفضل بیهقی ). عنایت کردن . اهتمام کردن .
-
اندیشه کیش
لغتنامه دهخدا
اندیشه کیش . [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه معتاد به اندیشه است . آنکه عادت بتفکر دارد. || آنکه همواره خیالات فاسد در سر پروراند. خیالاتی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
اندیشه گار
لغتنامه دهخدا
اندیشه گار. [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) متفکر در عاقبت کار. (ناظم الاطباء).
-
اندیشه گر
لغتنامه دهخدا
اندیشه گر. [ اَ ش َ / ش ِ گ َ ] (ص مرکب )اندیشمند. متفکر. فکور. (از یادداشتهای لغت نامه ).
-
اندیشه سنج
لغتنامه دهخدا
اندیشه سنج . [ اَ ش َ / ش ِ س َ ] (نف مرکب ) عاقبت بین . (ناظم الاطباء). اندیشنده . خردمند : چه روشندلی باشد اندیشه سنج کزین در کلیدی رساند بگنج .نظامی (از آنندراج ).
-
اندیشه ناکی
لغتنامه دهخدا
اندیشه ناکی . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) ترسانی . (یادداشت مؤلف ).
-
باریک اندیشه
لغتنامه دهخدا
باریک اندیشه . [ اَ ش َ / ش ِ] (ص مرکب ) آنکه اندیشه ٔ دقیق دارد. محتاط. دقیق .