کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندیشه خوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اندیشه کشیدن
لغتنامه دهخدا
اندیشه کشیدن . [ اَ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام . عنایت . (از ابوالفضل بیهقی ). عنایت کردن . اهتمام کردن .
-
اندیشه کیش
لغتنامه دهخدا
اندیشه کیش . [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه معتاد به اندیشه است . آنکه عادت بتفکر دارد. || آنکه همواره خیالات فاسد در سر پروراند. خیالاتی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
اندیشه گار
لغتنامه دهخدا
اندیشه گار. [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) متفکر در عاقبت کار. (ناظم الاطباء).
-
اندیشه گاری
لغتنامه دهخدا
اندیشه گاری . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) تفکر در عواقب امور. (ناظم الاطباء).
-
اندیشه گر
لغتنامه دهخدا
اندیشه گر. [ اَ ش َ / ش ِ گ َ ] (ص مرکب )اندیشمند. متفکر. فکور. (از یادداشتهای لغت نامه ).
-
اندیشه گرفتن
لغتنامه دهخدا
اندیشه گرفتن . [ اَ ش َ / ش ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بفکر افتادن . اندیشه ٔ جان گرفتن . بفکر جان افتادن . (از یادداشتهای لغت نامه ) : از آن کوه راه بیابان گرفت غمی گشت و اندیشه ٔ جان گرفت .فردوسی .
-
اندیشه گماشتن
لغتنامه دهخدا
اندیشه گماشتن . [ اَ ش َ / ش ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) به کاری اندیشیدن . دقت کردن . توجه کردن در کاری . بدقت نگریستن در کاری : آنروز و آنشب اندیشه را بدین کار گماشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 258). خردمندان اگر اندیشه را بر این کار پوشیده گمارند... مقرر گ...
-
اندیشه سنج
لغتنامه دهخدا
اندیشه سنج . [ اَ ش َ / ش ِ س َ ] (نف مرکب ) عاقبت بین . (ناظم الاطباء). اندیشنده . خردمند : چه روشندلی باشد اندیشه سنج کزین در کلیدی رساند بگنج .نظامی (از آنندراج ).
-
اندیشه سوز
لغتنامه دهخدا
اندیشه سوز. [ اَ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) آنکه اندیشه را ازبین ببرد. آنچه فکر و عقل را زایل کند : سکندر بآهستگی یک دو روزگذشت از سرخشم اندیشه سوز. نظامی .بیا ساقی آن آب اندیشه سوزکه گر شیر نوشد شود بیشه سوز.حافظ.
-
اندیشه کردن
لغتنامه دهخدا
اندیشه کردن . [ اَ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فکر کردن . خیال کردن . (ناظم الاطباء). فکر. (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) . تفکر. (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). افکار. (تاج المصادر بیهقی ). تفکیر. (ترجم...
-
اندیشه مند
لغتنامه دهخدا
اندیشه مند. [ اَ ش َ / ش ِ م َ ] (ص مرکب ) [ =اندیشمند ] متفکر. آنکه در فکر فرو رود : این درشت است و غلیظ و ناپسندلیک بندیش ای زن اندیشه مند. مولوی .و اندیشه مند بودند که بازگردد یا نه . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 80). || غمین . اندوهگین : جعفر ابوزکار را...
-
اندیشه ناک
لغتنامه دهخدا
اندیشه ناک . [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) [ =اندیشناک ] متفکر. || هراسان . هراسناک . بیمناک . مضطرب . نگران : دل موبدان گشت اندیشه ناک ز اندیشه دلهایشان گشت چاک . فردوسی .اگرچه ویس بی آهو و پاک است مرا زین روی دل اندیشه ناک است . (ویس و رامین ).بکار خا...
-
اندیشه ناکی
لغتنامه دهخدا
اندیشه ناکی . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) ترسانی . (یادداشت مؤلف ).
-
اندیشه نما
لغتنامه دهخدا
اندیشه نما. [ اَ ش َ / ش ِ ن ِ ] (نف مرکب ) کنایه ازچهره ٔ بغایت باصفا و پاکیزه که اندیشه ای در آن بنماید و این ادعا و مبالغه است . (آنندراج ) : گرد دل من گر هوس بوسه نگردیداندیشه ای از چهره ٔ اندیشه نما داشت .صائب (از آنندراج ).
-
باریک اندیشه
لغتنامه دهخدا
باریک اندیشه . [ اَ ش َ / ش ِ] (ص مرکب ) آنکه اندیشه ٔ دقیق دارد. محتاط. دقیق .