کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندک مایگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اندک خوری
لغتنامه دهخدا
اندک خوری . [ اَ دَ خوَرْ / خُرْ ] (حامص مرکب ) اندک خواری . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اندک خواری شود.
-
اندک سال
لغتنامه دهخدا
اندک سال . [ اَ دَ ] (ص مرکب ) خردسال . (آنندراج ). جوان . (ناظم الاطباء) : بسیارفضل و اندک سال و لطیف خلق کآن خرد محمدبن آصف الامام . سوزنی .شوخی هر ذره دارد آفتابی در بغل پیر صبح از جلوه ٔ طفلان اندک سال بود.اسیر (از آنندراج ).
-
اندک مال
لغتنامه دهخدا
اندک مال . [ اَ دَ ] (ص مرکب ) بی بضاعت و فقیر و تهی دست . (ناظم الاطباء).
-
اندک مایه
لغتنامه دهخدا
اندک مایه . [ اَ دَ ی َ / ی ِ ](ص مرکب ) کم مایه . کم بضاعت . || نادان . بی سواد. || (ق مرکب ) اندکی . کمی . (فرهنگ فارسی معین ). اندک . کم : چون شنید که امیر سبکتگین سوی هرات رفت و با امیر محمود اندک مایه مردم است طمع افتادش [ بوعلی سیمجور ] که باز ...
-
اندک مردم
لغتنامه دهخدا
اندک مردم . [ اَ دَ م َ دُ ] (اِ مرکب ) مردم پست . (یادداشت مؤلف ): ایشان [ لوریان ] را ساز و چهارپا داد [ بهرام گور ] تا رایگان پیش اندک مردم رامش کنند. (مجمل التواریخ والقصص ). || (ص مرکب ) کم جمعیت . (یادداشت مؤلف ).
-
اندک مندک
لغتنامه دهخدا
اندک مندک . [ اَ دَ م َ دَ ] (از اتباع ) مگر من اندک مندکم . (یادداشت مؤلف ).
-
درک اندک
دیکشنری فارسی به عربی
وميض
-
تماس اندک
دیکشنری فارسی به عربی
اقشط