کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندوهگین کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندوهگین کردن
لغتنامه دهخدا
اندوهگین کردن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غمگین کردن . ایساف . هم . کرب . (از ترجمان جرجانی ). حزن . (دهار). اضجار. غم . اغمام . دمدمة. (از منتهی الارب ). اکماد. اشجاء. سوء. شجو. ایحاش . اشجان . احزان . ترح . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندوه شود.
-
اندوهگین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احزن , کدر
-
واژههای مشابه
-
اندوهگین شدن
لغتنامه دهخدا
اندوهگین شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمگین شدن . غمناک گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). حزن . (دهار) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). ابتئاس .اسی . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) . وجد. (تاج المصادر بیهقی ). عبرة. اکتیان . اغتمام . انغمام . اغتصاص...
-
اندوهگین گردیدن
لغتنامه دهخدا
اندوهگین گردیدن . [ اَ گ َ دَ ] (مص مرکب )لهف . طهو. (از منتهی الارب ). تشاحی . سدم . (یادداشت مؤلف ). اندوهگین شدن . و رجوع به اندوهگین شدن شود.
-
اندوهگین گشتن
لغتنامه دهخدا
اندوهگین گشتن . [ اَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) اندوهگین شدن . غمناک شدن : وگر ترس یزدان پاک است این که گشت این چنین دلش اندوهگین . فردوسی .چو گیو دلاور بتوران زمین بدینسان همی گشت اندوهگین . فردوسی .و رجوع به اندوهگین شدن و اندوهگین گردیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
chagrining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقی، اندوهگین کردن، ازرده کردن
-
chagrins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاکرین ها، اندوهگین کردن، ازرده کردن
-
chagrined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگردان، اندوهگین کردن، ازرده کردن
-
متاثر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناراحت کردن، مغموم کردن، اندوهگین کردن ۲. تحت تاثیر قرار دادن
-
مغموم کردن
واژگان مترادف و متضاد
غمگین کردن، اندوهناک کردن، محزون کردن، اندوهگین کردن، غمین کردن، غمزده کردن ≠ مسرور کردن، شادمان کردن
-
ملول کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهستوهآوردن، بیزار کردن ۲. افسرده کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن ≠ شادمان کردن
-
ملول ساختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهستوهآوردن، بیزار کردن ۲. افسرده کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن ≠ شادمان کردن
-
grieved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، غصه دار کردن، اذیت کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن، محزون کردن، مغموم بودن