کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندوهجرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندوهجرد
لغتنامه دهخدا
اندوهجرد. [ اَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان با 1100 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن خرما، غلات و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
اندوه گرد
لغتنامه دهخدا
اندوه گرد. [ اَ ه ْ گ ِ ] (اِخ ) اندوهجرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اندوهجرد شود.
-
زوار
لغتنامه دهخدا
زوار. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اندوهجرد است که در بخش شهداد شهرستان کرمان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رودخیز
لغتنامه دهخدا
رودخیز. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد از شهرستان کرمان واقع در30هزارگزی جنوب شهداد و در سر راه فرعی گوک به شهداد. دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
باباگل
لغتنامه دهخدا
باباگل . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد، شهرستان کرمان . 31 هزارگزی جنوب خاوری شهداد، سر راه مالرو شهداد، کشیت . سکنه ٔ آن 5 تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
گودیز
لغتنامه دهخدا
گودیز. (اِخ ) دهی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 18 هزارگزی جنوب شهداد، سر راه فرعی گوک به شهداد. جلگه و گرمسیر است و سکنه ٔ آن 360 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است...
-
پیرغیب
لغتنامه دهخدا
پیرغیب . [ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اندوهجرد بخش شهداد شهرستان کرمان . واقع در 29هزارگزی جنوب خاوری شهداد. سر راه مالرو شهداد به کشیت . کوهستانی ، گرمسیر. دارای 50 تن سکنه . آب آن از رودخانه محصول آنجا خرما و غلات و حنا. شغل اهالی زراعت و راه آن ما...
-
علی آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان اندوهجرد بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 16 هزارگزی جنوب شهداد و در سر راه فرعی گوک به شهداد. دارای 20 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
لنگر
لغتنامه دهخدا
لنگر. [ ل َ گ َ ] (اِ) جائی را گویند که در آنجا همه روزه طعام به مردم دهند. (جهانگیری ). جائی که آنجا طعام به فقراء دهند. (غیاث ). خانقاه . محل اجتماع یا خوردنگاه صوفیان . جائی که هر روز ازآنجا به مردم طعام برسد، از این است که خانقاه را نیز لنگر گوین...