کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندراس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اندراس
/'enderās/
معنی
۱. ناپدید شدن؛ از میان رفتن.
۲. کهنه شدن؛ کهنگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندراس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enderās ۱. ناپدید شدن؛ از میان رفتن.۲. کهنه شدن؛ کهنگی.
-
اندراس
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کهنه شدن ، پاره پاره شدن . 2 - (اِمص .) کهنگی ، پاره پاره شدگی .
-
اندراس
لغتنامه دهخدا
اندراس . [ ] (اِخ ) شهری است [ از حدود ماوراءالنهر ] که اندر وی تبتیانند و هندوان و از آنجا تا کشمیر دو روز راه است . (حدود العالم چ دانشگاه ص 122).
-
اندراس
لغتنامه دهخدا
اندراس . [ اِ دِ ] (ع مص ) ناپدید گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). محو و ناپدید شدن . (آنندراج ). انطماس . (از اقرب الموارد). محو شدن اثر. (یادداشت مؤلف ). یقال و اندرس الرسم . (ناظم الاطباء). || کهنه شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ...
-
جستوجو در متن
-
اندرس
لغتنامه دهخدا
اندرس . [ ] (اِخ ) شهری است بزرگ بهندوستان و از پادشایی دهم است بر کران دریا. (حدود العالم ) (از یادداشت مولف ). در حدود العالم (چ دانشگاه ) اندراس است . و رجوع به اندراس شود.
-
پیزانو
لغتنامه دهخدا
پیزانو. [ ن ُ ] (اِخ ) آندراس . آرشیتکت و معمار و پیکرتراش ایتالیائی . مولد پیز (تولد حدود 1300 و وفات حدود 1350 م .). || آنتونی (مشهور به ویتور پیزانلو)؛ نقاش و مدال ساز ایتالیائی ، مولد حدود 1380 و وفات حدود 1456 م . || نیکولا پیکرتراش ایتالیائی ، ...
-
کهنه شدن
لغتنامه دهخدا
کهنه شدن . [ ک ُ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر شدن . || فرسوده شدن و کارکرده شدن . (ناظم الاطباء). بِلاء. بِلی ̍. اخلیلاق . اندراس . رَثاثَت . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هم به آن پیراهن است که از دنیا بیرون برده است آن کهنه نشود. (قصص الانب...
-
باکتو
لغتنامه دهخدا
باکتو. [ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندان منکوقاآن بوده است : خواندمیر آرد: وفات منکوقاآن در شهور سنه ٔ خمس و خمسین و ستمائه (655هَ . ق .) واقع بوده ، در جامع رشیدی مسطور است که منکوقاآن را چهار پسر بود بر این موجب : باکتو و اورنگ تاش از بزرگترین خواتین ا...
-
کریستن سن
لغتنامه دهخدا
کریستن سن . [ کْری / ک ِ ت ِ س ِ ] (اِخ ) آرتور کریستن سن . استاد دانشگاه کپنهاگ در 9 ژانویه ٔ 1875م . ولادت یافت و در 30 مارس 1945م . بدرود حیات گفت . تحصیلات او در دانشگاه کپنهاگ بود. زبان شناسی را نزد استاد فاضل وسترگارد فراگرفت ، سپس نزد آندرآس خ...
-
کاسان
لغتنامه دهخدا
کاسان . (اِخ ) نام دهی باشد از نواحی سمرقند که بر شمال اخسیکت واقع است . (برهان ). شهری بزرگ در اول بلاد ترکستان ورای نهر سیحون و ورای شاش (چاچ ) و دارای قلعه ای استوار است و بر باب آن وادی اخسیکث است . (معجم البلدان ) (برهان قاطع چ معین ، حاشیه ٔ لغ...
-
ذنب السبع
لغتنامه دهخدا
ذنب السبع. [ ذَ ن َ بُس ْ س َ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) ذنب اللبوة.قُدَلِّبَة. ابن البیطار گوید: و هو ذنب اللبوة أیضا و بعجمیة الاندلس قیدانه . ینبت فی الزروع . دیسقوریدس :فی الرابعة. قرسون : هو نبات له ساق طولها نحو من ذراعین و ما سفل من الساق فانه ذو ثلا...
-
مندرس
لغتنامه دهخدا
مندرس . [ م ُ دَ رِ ] (ع ص ) رسم مندرس ؛ نشان و علامت ناپدیدگردیده و محوشده . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). منطمس . ازمیان رفته : منزلی کاندر سوادش منقطع رود وسرودمنزلی کاندر جوارش مندرس خمر و خمار. امیر معزی (دیوان چ اقبال ص 266).مدارس چو رسم کرم...
-
ناپدید شدن
لغتنامه دهخدا
ناپدید شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناپدید گشتن . پنهان گشتن . (ناظم الاطباء). ناپیدا شدن . مخفی شدن . نهان شدن : صبح شباهنگ قیامت دمیدشد علم صبح روان ناپدید. خاقانی .و اعلام ظلام در افق باختر ناپدید شد. (سندبادنامه ص 328). و زاغ شام در زوایای مغر...
-
گیلان
لغتنامه دهخدا
گیلان . (اِخ ) مرکب از گیل به اضافه ٔ ان ، پسوند مکان ، در پهلوی گلان . یعنی مملکت گیل ها، نزد یونانیان گلا ، در اوستا نام ناحیتی به صورت «ورنا» آمده و خاورشناسان در تعیین محل آن اختلاف دارند. بر طبق سنت آن ، همان مملکت «پتشخوارگر» (طبرستان و گیلان )...