کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندراء
لغتنامه دهخدا
اندراء. [ اِ دِ ] (ع مص ) از دور رسیدن توجبه (سیل ). (از منتهی الارب ). برخاستن سیل از جایی نامعلوم . (از اقرب الموارد). || پریشان و پراکنده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انتشار. (ازاقرب الموارد). اندراءالحریق ؛ پراکنده شد. (ناظم الاطباء). || دور ...
-
واژههای همآوا
-
اندراع
لغتنامه دهخدا
اندراع . [ اِ دِ ] (ع مص ) پیش درآمدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درپیش رفتن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درپیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). اندرع الرجل ؛ پیش درآمد آن مرد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || از جای خود ب...
-
جستوجو در متن
-
مندری
لغتنامه دهخدا
مندری ٔ. [ م ُ دَ رِءْ ] (ع ص ) سیل پریشان و پراکنده شونده و دوررونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اندراء شود.
-
ادعنکار
لغتنامه دهخدا
ادعنکار. [ اِ ع ِ ] (ع مص ) ناگاه پیش آمدن . مؤلف تاج العروس گوید:ادعنکر؛ اَهمله الجوهری و قال ابن درید یقال ادعنکرعلیهم بالفحش ؛ اذا اندراء بالسوء. قال : قد ادعنکرت بالفحش و السوء و الاذی أمیتها ادعنکار سیل علی عمرو.- ادعنکار بفحش ؛ ناگاه ببدی پی...