کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انداع
لغتنامه دهخدا
انداع . [ اِ ] (ع مص ) پیروی خوی ناکسان کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پیروی کردن از اخلاق افراد پست . (از اقرب الموارد). و رجوع به ندع شود.
-
واژههای همآوا
-
انداء
لغتنامه دهخدا
انداء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَدی ̍. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (دهار). شبنمها. نمها: فان الانداء تمنع من ان تجمد العصارة. (ابن البیطار در کلمه ٔ حصرم ) : خون چون صوب انواء و ذوب انداء میچکید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 393). مسایل انهار...
-
انداء
لغتنامه دهخدا
انداء. [ اِ ] (ع مص ) افزون شدن . || میان دو نوبت آب ، چرانیدن شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نمناک و تر گردانیدن . تر کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). نمگن کردن . (یادداشت مؤلف ). || بسیارعطا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاط...