کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
low-impedance measurement
اندازهگیری رهبندیپایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] اندازهگیری رهبندی هنگامی که مقدار آن بهاندازهای پایین است که به روشهای غیرمستقیم نیاز دارد
-
biopotential measurement
اندازهگیری زیستپتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] نوعی اندازهگیری که در آن برای اتصال پتانسیلهای یونی داخل بدن به دستگاه الکتریکی از الکترودهای ویژه استفاده میکنند
-
biochemical measurement
اندازهگیری زیستشیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] کاربرد ابزارها و مفاهیم علم شیمی در اندازهگیری سامانههای زنده
-
biophysical measurement
اندازهگیری زیستفیزیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] اندازهگیری تغییرات فیزیکی در یک نشانگر خاص در طی یک دورۀ زمانی با استفاده از یک روند اندازهگیری مناسب
-
representing measure
اندازۀ نمایشدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
واحد اندازه گیری الکتریسیته
دیکشنری فارسی به عربی
واط
-
بی اندازه سردکردن
دیکشنری فارسی به عربی
انجماد
-
بیش از اندازه
دیکشنری فارسی به عربی
کافي
-
واحد (اندازه) اتاق
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: metr طاری: metr / gaz طامه ای: metr / giz طرقی: metr / gaz کشه ای: metr نطنزی: metr
-
تا یک اندازه
دیکشنری فارسی به عربی
بالاحري
-
تا اندازه ای
دیکشنری فارسی به عربی
شيء
-
قابل اندازه گیری
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للقياس
-
غیرقابل اندازه گیری
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد
-
وسیله اندازه گیری
دیکشنری فارسی به عربی
متر
-
اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متر