کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحماق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحماق
لغتنامه دهخدا
انحماق . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) گول و بی عقل گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). احمق شدن . (از اقرب الموارد). || کار احمقانه کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)). || خوار گردیدن . || تواضع کردن . (از...
-
واژههای همآوا
-
انهماغ
لغتنامه دهخدا
انهماغ . [ اِ هَِ ] (ع مص ) شکسته شدن رطبة و جز آن را. (منتهی الارب ). شکافته شدن و ترکیدن رطب . (ناظم الاطباء). || ترگردیدن زخم و جراحت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کساد شدن
لغتنامه دهخدا
کساد شدن . [ ک َ / ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناروان شدن بازار. (مجمل اللغة). انحماق . (تاج المصادر). بی رونق شدن . کاسد شدن . از رواج افتادن . از رونق افتادن . || ارزانی و کم قیمتی کالا و مال التجاره و داد و ستد نشدن در بازار و تنزل تجارت . (ناظم الاطب...
-
کساد
لغتنامه دهخدا
کساد. [ ک َ ] (ع اِمص ) ناروائی متاع و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناروائی متاع و بی رواجی اشیاء و عدم خریداری آن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ناروا شدن متاع و کالاباشد. (برهان ). فارسیان کساد را به معنی کاسد هم استعمال نمایند و این مجاز ا...