کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحسام
لغتنامه دهخدا
انحسام . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) بریده گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
انحصام
لغتنامه دهخدا
انحصام . [اِ ح ِ ] (ع مص ) شکسته شدن چوب ، یقال : انحصم العود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منحسم
لغتنامه دهخدا
منحسم . [ م ُ ح َ س ِ ] (ع ص ) بریده گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بریده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) : بعدالیوم مواد مشوشات خواطر به سبب اصلاح ذات البین و وفاق جانبین منحسم و امداد فساد و عناد منصرم باشد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ...