کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انجین
/'anjin/
معنی
ریزهریزه؛ ریزریزشده؛ بریدهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
موتور
دیکشنری
engine, motor
-
جستوجوی دقیق
-
انجین
واژگان مترادف و متضاد
موتور
-
انجین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'anjin ریزهریزه؛ ریزریزشده؛ بریدهشده.
-
انجین
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) 1 - (ص .) ریزه ریزه . 2 - (اِفا.) ریزه کننده .
-
انجین
لغتنامه دهخدا
انجین . [ اَ ] (اِ) ریزه ریزه . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || (نف )ریزه ریزه کننده . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (فرهنگ سروری ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : دایم آتش بود تنور آشوب اگر انجینش این بود پ...
-
واژههای مشابه
-
اگره انجین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ogr[']anjin کاردی که با آن خمیر آش را میبرند.
-
جستوجو در متن
-
موتور
واژگان مترادف و متضاد
۱. خودرو، ماشین ۲. موتورسیکلت ۳. انجین، مکینه، نیروی محرکه