کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجوک
لغتنامه دهخدا
انجوک . [ اَ ] (اِ) انجرک . مرزنجوش . (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) نام دشت و بیابانی است نامعلوم . (برهان قاطع) (آنندراج ) (هفت قلزم ). و رجوع به انجرک شود.
-
جستوجو در متن
-
دشت انجرک
لغتنامه دهخدا
دشت انجرک . [ دَ ت ِ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) دشت انجوک . دشت و بیابانی است در ارمنستان . رجوع به انجرک و انجوک شود.
-
پریسوز
لغتنامه دهخدا
پریسوز. [ پ َ ] (اِخ ) نام دیری و معبدی در زمان خسروپرویز و بعضی گویند نام مقامی است که شیرین از دشت انجوک به آنجا رفت . (برهان قاطع) : از آنجا تا در دیر پری سوزپریدندی پریرویان در آن روز.نظامی (از فرهنگ جهانگیری ).
-
انجرک
لغتنامه دهخدا
انجرک . [ اَ ج ِ رَ ] (اِ) مرزنگوش و آن نوعی از ریاحین است که دردواها بکار برند و در عربی آذان الفار گویند. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). مرزنگوش . (مؤید الفضلاء). مرزنجوش . (ناظم الاطباء). انجوک . (دزی ج 1 ص 40) (حاشیه ٔ برهان قاطع ...