کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجوسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجوسا
لغتنامه دهخدا
انجوسا. [ اَ ] (اِ) به معنی انجسا است که نوعی از سرخ مرد باشد و بعربی شجرةالدم خوانند، خون را ببندد. (برهان قاطع) (از هفت قلزم ). ابوخلسا. (ناظم الاطباء) .
-
جستوجو در متن
-
انخوسا
لغتنامه دهخدا
انخوسا. [ اَ ] (اِ) انجوسا. انخسا. رجوع به انجوسا شود.
-
انخسا
لغتنامه دهخدا
انخسا. [ اَ خ ُ ] (اِ) انخوسا. (فرهنگ فارسی معین ). ابوجلسا. کوک که خر بخورد و آن تره ای است که خواب افزاید. (مؤیدالفضلاء). شنجار. به ابخسا و انجوسا و انخوسا و... تصحیف شده . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انجوسا شود.
-
انجسا
لغتنامه دهخدا
انجسا. [ اَ ج ِ ] (مأخوذ از یونانی ، اِ) ابوخلسا است که نوعی از سرخ مرد باشد و آنرا بعربی شجرةالدم گویند. خون شکم را ببندد. (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). و رجوع به انجوسا شود.
-
ابوقابس
لغتنامه دهخدا
ابوقابس . [ اَ بو ب ِ ] (معرب ، اِ) مصحف انخسا و انخوسا و داود ضریر انطاکی نام دیگر او را ابوقابوس آرد و گوید: هو ابوحلسا بالبربریة و سیأتی وقوع هذا الاسم علی خس الحمار وبالعراق شب العصفر و بالعربیة الاشنان والحرض و خرءالعصافیر و بالفارسی بناله (؟) ...