کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجعاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجعاف
لغتنامه دهخدا
انجعاف . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) برکنده گردیدن درخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انقلاع . (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی ). || برزمین افتادن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). منه الحدیث : انه مر بمصعب بن عمیر و هومنجعف ؛ ...
-
واژههای همآوا
-
انجئاف
لغتنامه دهخدا
انجئاف . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) انجأفت الشجرة؛ برکنده شد آن درخت از بن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منجعف
لغتنامه دهخدا
منجعف . [ م ُ ج َ ع ِ ] (ع ص ) بر زمین افتاده و مصروع . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به انجعاف شود.
-
از بیخ
لغتنامه دهخدا
از بیخ . [ اَ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بن . از اصل . - از بیخ افتادن و از بیخ برکنده شدن ؛ انقعاث . انقعاف . انقعار. انجعاف . تقرب . (منتهی الارب ).- از بیخ برانداختن و از بیخ برکندن و برکشیدن و برآوردن ؛ از بن برآوردن . (آنندراج ). قلع. اق...