کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انثیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انثیین
لغتنامه دهخدا
انثیین . [ اُ ث َ ی َ ] (ع اِ) بصیغه ٔ تثنیه ، هر دو خایه . (غیاث اللغات ). هردو خصیه . (آنندراج ). دو خصیه . حذنتان . دوخایه . تخمها که از اعضاء رئیسه ٔ چهارگانه ٔ قدماست . (یادداشت مؤلف ): بوزنه بر چوب نشست از آن جانب که بریده بود انثیین او در شکا...
-
انثیین
واژهنامه آزاد
اُنثَیَین:بیماری تخمدانی (سبب نازایی زنان است).
-
واژههای مشابه
-
أَُنثَيَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو ماده
-
جستوجو در متن
-
حسکلتان
لغتنامه دهخدا
حسکلتان . [ ح ِ ک ِ ل َ ] (ع اِ) دو خصیه . خصیتین . انثیین .
-
اعضاء مولده ٔ منی
لغتنامه دهخدا
اعضاء مولده ٔ منی . [ اَ ءِ م ُ وَل ْل ِ دَ/ دِ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گفته اند: نزد اطباء انثیین باشد. و آنها وریدهای ملفوفی باشندکه خلل آنها محشو از ماده ٔ غددی است و نزدیک به انثیین قرار گرفته اند. و خون را آماده سازند که چون به انثیین ...
-
حصل
لغتنامه دهخدا
حصل . [ ح َ ص َ ] (ع مص ) درد کردن شکم ستور از خوردن خاک و یا سنگریزه که در گیاه بود. || سنگ ریزه واقع شدن در انثیین کودک . (ناظم الاطباء).
-
انثیان
لغتنامه دهخدا
انثیان . [ اُ ث َ ] (ع اِ) بصیغه ٔ تثنیه ، دو خصیه . (ناظم الاطباء). هر دو خایه . (غیاث اللغات ). هردو خصیه . (از آنندراج ). || دو گوش . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) بجیله و قضاعه که دو قبیله اند از یمن . (ناظم الاطباء). و رجوع به انثیین شود.
-
بیضتین
لغتنامه دهخدا
بیضتین . [ ب َض َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ بیضة (در حالت نصبی و جری ). دو خایه . دو تخم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بیضة شود. || خصیتین . انثیین . تخمگان . هر دو خایه .دو خایه ٔ مرد. دو گند. حسکلتان . (یادداشت مؤلف ).
-
خصیتین
لغتنامه دهخدا
خصیتین . [ خ ُ ی َ ت َ ] (ع اِ) دو خایه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) . بیضتین . تخمگان . دوگند. انثیین . خلنتان . (یادداشت بخط مؤلف ). این کلمه تثنیه خصیة است در حالت نصبی و جری .
-
اسهران
لغتنامه دهخدا
اسهران . [ اَ هََ ] (ع اِ) بینی و نره . || دو رگ در پشت که آب شرم در نره از آن دو آید. || دو رگ در بینی ستور یا عام است . دو رگ است در درون بینی . دو رگ اند در سوراخ بینی . || دو رگ در چشم . || دو رگ که از انثیین بالا رود و نزدیک باطن نره مجتمع شود. ...
-
اعضاء رئیسه
لغتنامه دهخدا
اعضاء رئیسه . [ اَ ءِ رَ س َ/ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت از دل و دماغ وجگر و غیره . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). باید دانست اعضائی را که مبادی و اصول باشند برای قوایی که بدن در بقاء شخص یا نوع بدان نیازمند است اعضاءِ رئیسه گویند. و اعضاءِ رئیس...
-
جندقوقی
لغتنامه دهخدا
جندقوقی . [ ] (اِ) بشیرازی انده قوقا گویند و در پارس دیواستب خوانند. برّی بود و بستانی بود و جندقوق برّی را ورق گویند و حباق خوانند و بیونانی لوطوس اغیربوس و معنی آن جندقوق برّی بود و از آن بستانی را طریفین خوانند و بهترین آن بستانی بود وطبیعت آن گرم...
-
حصول
لغتنامه دهخدا
حصول . [ ح ُ ] (ع مص ) حاصل شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بحاصل آمدن . بحاصل شدن . به دست آمدن . حاصل گردیدن . پیدا شدن . (دهار). باقی ماندن . (آنندراج ) : اقوال پسندیده مدروس گشته ... و عالم غدار... بحصول این ابواب تازه روی و خندان . (کلیله و...