کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتهای دم نهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتهای دم نهنگ
دیکشنری فارسی به عربی
حظ
-
واژههای مشابه
-
far-end crosstalk
همشنوی انتهای دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] میزان همشنوی اندازهگیریشده در انتهای دور مدار گیرنده هنگامیکه نشانک ارسالی از انتهای دور خط فرستاده شده باشد اختـ . هاد FEXT متـ . همشنوی پیشسو forward crosstalk
-
near-end crosstalk
همشنوی انتهای نزدیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] میزان همشنوی اندازهگیریشده در انتهای نزدیک مدار گیرنده هنگامیکه نشانک ارسالی از انتهای نزدیک خط فرستاده شده باشد اختـ . هان NEXT متـ . همشنوی معکوسreverse crosstalk همشنوی پسسو backward crosstalk
-
end-of-train detector, EOT detector
آشکارساز انتهای قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی گیرنده که ازطریق آشکارسازی نشانکهای دستگاه انتهای قطار لوکوموتیوران را از پیوستگی واگنهای قطار مطمئن میسازد
-
runway end lights
چراغهای انتهای باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی که در انتهای باند پرواز نصب شدهاند
-
end-of-train device, EOT device
دستگاه انتهای قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی که برای اطمینان از پیوستگی قطار و پایش سامانۀ ترمز در انتهای قطار نصب میشود
-
power sum near-end crosstalk, PSNEXT
همشنوی کل انتهای نزدیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] همشنوی بین همۀ زوجسیمهای فرستنده و زوجسیم گیرنده
-
دارای دو انتهای نوک تیز
دیکشنری فارسی به عربی
حظ
-
equal level far-end crosstalk, ELFEXT
همشنوی همتراز انتهای دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مقدار قابلمحاسبهای که برابر است با مقدار همشنوی انتهای دور منهای مقدار تضعیف بافه
-
جستوجو در متن
-
حظ
دیکشنری عربی به فارسی
قلا ب لنگر , زمين گير , انتهاي دم نهنگ , يکنوع ماهي پهن , داراي دو انتهاي نوک تيز , اصابت اتفاق , اتفاق , طالع , شانس , بخت , اقبال , خوشبختي
-
تیغ
لغتنامه دهخدا
تیغ. (اِ) کارد تیز باشد و شمشیر. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 231). شمشیر. (برهان ) (اوبهی ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). شمشیر و سیف و کارد و چاقو. (ناظم الاطباء). هر آلت که تیزی دارد بریدن و شکافتن را چون کاردو شمشیر و امثال آن . (از یادداشتهای مرحو...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...